author-avatar

درباره مدیر سایت

1️⃣ اهل روستای خُلُوص از توابع بستک است. بستک بی‌تردید یکی از توسعه‌یافته‌ترین شهرهای ایران با مردمانی که سرزمین‌شان را دوست دارند و به حفظ محیط‌زیستش اهمیت می‌دهند. شهری که مردم نازنینش نهایت تلاش خود را می‌کنند تا فقر و فقیر در آبادبوم‌شان وجود نداشته باشد. 2️⃣ احمد اعتباری در نگاه نخست یک فروشنده دوره‌گرد است مثل خیلی از دستفروش‌های دیگر که برای تامین معیشت خود به بندرعباس آمده و نوعی چای محلی به نام کَرَک‌چای به مردم و گردشگران ارایه می‌دهد. 3️⃣ اما او تفاوت‌هایی محسوس دارد؛ به شدت برایش حفظ محیط‌زیست مهم است، اهل مطالعه است، دوچرخه را دوست دارد و از همه مهم‌تر آنکه فکر می‌کند کرک‌چایی که او تهیه می‌کند، استثنایی‌ترین مزه عالم را دارد ... او ایمان دارد که با تلاش برای حفظ کیفیت محصولش، حال مردم بیشتری را خوب می‌کند تا از سفر به بندرعباس و تماشای سواحلش بیشتر لذت برده و خاطره بسازند. چه دلیل از این مهم‌تر که چرا محمد درویش باید او را کاملاً اتفاقی ببیند و عاشق مرامش شود ... 4️⃣ نیما می‌گوید: " تو روشنی قلب منی؛ خودم را به هدر نداده‌ام." احمد را که می‌بینم و برق امید را که در چشمانش رصد می‌کنم، حس می‌کنم که او هم در شمارِ روشنی‌های قلبِ من است ... در شمارِ همه رفقای جانی که در همه این سال‌ها بخت یارم بوده که در مسیر زندگی‌شان قرار گیرم و با درک روزهای روشن‌شان ایمان بیاورم که خود را به هدر نداده‌ام. 5️⃣ خوشبختی شاید همین باشد! قرارگرفتنِ بداهه در مسیر آدم‌هایی که با دل‌شان زندگی می‌کنند و عمیقاً درک کرده‌اند که برکت، فقط پول نیست